نیمه پنهان ایرانی ها

نیمه پنهان ایرانی ها

زمستان سال 1366 با یک کاروان نظامی برای استراحت و گشت و گذار از مناطق جنگی جنوب راهی قم شدیم و غروب روز برگشت از بازار سرپوشیده شهر سنتی و مذهبی کاشان سر در آوردیم. دیدن مغازه های رنگارنگ و چراغانی های خیره کننده برای همه ما جنگ برگشتگان جالب بود. بازار تقریباً شلوغ بود و زنان و مردان کاشانی در تکاپور برای گذران زندگی. لباس مردان همه معمولی و زنان همگی چادری بودند و ابداً از جلوه های امروزی میدان ولی عصر تهران خبری نبود! دم دمای اذان مغرب بود که ناگهان به دلیل شرایط جنگی کشور برق منطقه، یکپارچه قطع شد و بازار سرپوشیده که هیچ روزنی به طبیعت نیمه تاریک نداشت، سرار تاریکی گردید، به طوریکه هیچ چیز دیده نمی شد. چشم تان چیز بد نبیند و گوش تان چیز بد نشنود، یکباره صدای متعدد جیغ زنان بود که حواس ما به خود جلب کرد. جیغ هایی مشکوک که با عبارت های تقبیح کننده همراه بودند. نیازی به گفتن آنها نیست ولی خودتان تصور کنید وقتی یک زن مورد تعرض جسمی قرار بگیرد، چه واکنش هایی از خود بروز می دهد.

اینک با این خاطره کوتاه ناخوشایند تصور نکنید، مردم کاشان مشکل خاصی دارند. آنها نیز مانند میلیون ها ایرانی هستند، نه بهترند و نه بدتر. آنچه در روشنایی از خود بروز می دهند با آنچه در تاریکی، زمین تا آسمان تفاوت دارد. رسانه های رسمی ما هیچگاه از این زاویه به مردم نگاه نمی کنند و با الفاظ و عباراتی همچون مردم همیشه در صحنه، قصد دارند از مردم ایران یک قدیس بسازند. اما خوشبختانه خبرگزاری فارس اخیراً سنت شکنی کرد و بخش کوتاهی از فیلم غارت یک فروشگاه زنجیره ای در حکیمیه تهران را روی خروجی خود قرار داد. فروشگاهی که به بهانه سهمیه بندی بنزین از سوی تعدادی از ایرانیان مورد غارت قرار گرفت. البته طبق معمول رسانه ها عنوان کردند که عده ای اراذل و اوباش در این کار نقش داشتند. ولی خودتان ببیند و قضاوت کنید.

فیلم غارت فروشگاه زنجیره ای را ببینید

اگر نشد از اینجا ببینید