از نی رمزی به نی باس
داستان یک ذهنیت ساده
از نی رمزی به نی باس
تابستان 1383 خورشیدی (2004 میلادی) جشنواره جهانی نی در فرهنگسرای نیاوران برقرار بود و من هم دبیر نوشته های روزانه اش بودم که با عنوان نی آوران سه روز پیاپی چاپ می شد. به ضرورت محتوایش، هر گونه تلاش در خصوص نی سازی و نی نوازی صورت گرفته را دنبال می کردم تا در آن بولتن روزانه بازتاب دهم. از جمله این که یک نوار کاست به اسم سور و سوگ توسط محمد جواد بشارتی به دستم رسید. کار منحصر به فردی از هنرمند گرامی سیامک جهانگیری که پیشتر با آثارش آشنا بودم. چارچوب کار بر اساس چند نوازی نی بنا شده بود یا اگر درست تر عنوان کنم، کوارتت برای نی. کلیت اثر برایم جالب بود. با خود اندیشیدم اگر در ساز نی، صداهای بم تری می بود، احتمالاً کار آقای جهانگیری رنگ و بوی دیگری می یافت. این گذشت تا سال بعد پیمان بزرگ نیا، یکی از پژوهشگران موسیقی بومی، ادعا کرد یک ساز جدید به نام نی رمزی در کوه های سخت گذر بختیاری کشف کرده است. عکس و فیلم و صدا هم آورده بود ولی فقط یکی دو دقیقه از صدای آن را به من داد. نام نوازنده اش الان خاطرم نیست ولی خوشبختانه آن مختصر صدا موجود است. در ابتدا باورم نمی شد چنین صدایی در فرهنگ موسیقی رنگارنگ ایران وجود داشته باشد. به ویژه آن که در محدوده آلتو و باس شنیده می شد.
صدای نی رمزی با اجرای نوازنده ناشناس بختیاری را بشنوید
از بزرگ نیا وجه تسمیه نام ساز را پرسیدم. گفت این ساز فقط در حضور خوانین بختیاری نواخته می شده است و به همین دلیل عنوان رمزی بر آن نهاده اند. از آن مهم تر، شیوه نواختنش بود که نه بر اساس تکنیک دندانی بود و نه دقیقاً از شیوه نوازندگی لبی پیروی می کرد. یک شیوه کاملاً منحصر به فرد که تنها در ساز اروپایی ترومپت می توان رد یابی کرد. نی رمزی در واقع یک ساز بادی قمیش دار است ولی قمیش ندارد. بلکه نوازنده با غنچه ای کردن لب ها و قرار دادن آن بر دهانه ورودی ساز، به طور لحظه ای یک قمیش می سازد. من چون عکس آن نوازنده بختیاری را ندارم، یک عکس بازسازی شده در این جا قرار می دهم تا خوانندگان گرامی شیوه دمیدن در این ساز را ببینند. ضمن این که ساز دست من، نی رمزی نیست و با همین نی رایج در موسیقی دستگاهی عکس گرفتم.
نمایی تقریبی از به دست گرفتن ساز نی رمزی
لوله نی رمزی قدری از لوله نی های معمولی کلفت تر می نماید و به راحتی لب های جمع شده نوازنده در دهانه آن جای می گیرد. صدای خروجی اش به طرز غیر قابل باوری بم است و این شد که جرقه ای دیگر در ذهنم شکل گرفت. با خود گفتم اگر بتوان از این ساز الگو برداری کرد و نمونه ای ساخت که با یک نی معمولی قابلیت همنوازی داشته باشد، بی گمان می توان به همت هنرمندانی مانند سیامک جهانگیری، کوارتت های زیبایی برای نی ساخت و از آن مهم تر، یک ساز کششی بم صدا در موسیقی ایرانی وارد کرد تا در برخی جاها بتوان فضاهای جدیدی را تجربه کرد. اما نیک می دانستم سامانه آموزش موسیقی ما کرخت تر از آن است که واکنش مثبتی نشان دهد. یعنی روی این شیوه نوازندگی منحصر به فرد وقت بگذارد و نوازنده تربیت کند.
این گذشت تا سه سال بعد یعنی زمستان 1387 در کارگاه نی سازی قاسم علوی موضوع ساختن یک نی بم صدا را عنوان کردم و پیرو آن، الگویی روی کاغذ برایش کشیدم که با استفاده از دو عدد نی تو در تو شاید بتواند به منظور من برسد. او هم نه نگفت و تجربه ای با نی و یک لوله پلاستیکی کلفت، صورت داد و جوابی نگرفت. من هم خیلی پیگیر نشدم. به ویژه آن که نوازنده این ساز نبودم و این مانع بزرگی برای رویارویی با ناکامی ها بود. چندی بعد در همان کارگاه، قاسم علوی لطف کرد و یک عدد بالابان به من هدیه داد. بالابان چون قمیش دارد، دست کم می توان صدای اولیه آن را شنید، حتی اگر طرف، فرد ناتوانی چون من باشد. به هر ترتیب ساز اهدایی قاسم علوی عملاً به یک اسباب بازی برای من تبدیل شد که گهگاه خود را سرگرم می کردم. روزی دیگر در همان کارگاه بودم، قمیش بالابان را در آوردم و بر سر یکی از نی ها گذاشتم تا صدایی دیگر بشنوم.
نمایی از یک قمیش بالابان
نتیجه، هم دور از انتظار و هم خوشحال کننده بود. برای لحظه ای به یاد نی رمزی افتادم. به ویژه آن که اینک خود نیز می توانستم صدایی شبیه به آن را تولید کنم. سرهم کردن قمیش بالابان و نی های کوتاه و بلند را چندین بار امتحان کردم. تقریباً همه نی های کوتاه و متوسط خوب جواب می دادند ولی نی های بلند نظیر می کوک و ر کوک، کمی سخت جواب می دادند و بلندترین نی یعنی دو کوک هم به هیچ وجه قابلیت نداشت. زیرا با اضافه کردن قمیش 10 سانتی متری، طول آن به قدری بلند می شد که با قد و قواره آدم های امروزی جور در نمی آمد. با توجه به گستره صدایی این ساز جدید، من آن را نزد خود نی باس نامیدم.
نمایی از اتصال قمیش بالابان به نی معمولی
تا این جای کار، یک پله جلو آمده بودم ولی هنوز به نظرم کافی نمی رسید تا همین چند روز پیش نزد نی نواز گرامی برزو طیبی پور موضوع را مطرح کردم و از ایشان خواستم کمک کند تا از نظر کوک به یک جمع بندی برسیم. پس از آزمودن موارد متعدد نتیجه این شد که اگر قمیش بالابان با طول تقریبی 10 سانتی متر به نی سل کوک اضافه شود، آن گاه طول کلی ساز با نی فا کوک هم اندازه می شود و می توان همنوازی کرد. با آن که من نوازنده نی نبودم و نمی توانستم ملودی های طیبی پور را با نی باس دقیقاً دنبال کنم، نتیجه ابتدایی راضی کننده به نظر می رسید. گر چه طیبی پور اجازه نداد همان مختصر را ضبط کنم ولی من به یقین رسیدم که اگر دو نوازنده حرفه ای یکی نی نواز و دیگری بالابان نواز با در دست داشتن نی باس کنار هم بنشینند، اتفاق جالبی خواهد افتاد. به ویژه همراهی صداهای بم نی با نی باس خیلی جذاب و شنیدنی بود.
گستره صدای نی باس اگر نی انتخابی، می کوک باشد
گستره صدادهی نی باس بستگی تام به طول نی انتخابی دارد. اگر بتوان با نی های بلند تجربه کرد، حتی بم ترین نت می در ساز ویلنسل را می توان تولید کرد. اما نمونه هایی که من ضبط کردم با یک نی می کوک است که با احتساب طول قمیش افزوده شده، عملاً صدای نی ر کوک را در یک هنگام Octave پایین تر می دهد. نوازندگان نی نیک می دانند که با نی ر کوک، شور از شاهد لا نواخته می شود. نمونه ای که من ضبط کردم دقیقاً با نت لا دیاپازون برابری می کند.
صدای نی باس در دستگاه شور از شاهد لا را بشنوید
نی باس یاد شده، یک ایراد فنی هم دارد و آن این که من بدون تغییر در نظام سوراخ کاری ساز، فقط یک قمیش به ابتدایش اضافه کرده ام. در واقع دقت در سوراخ کردن نی، یکی از مهم ترین اصول نی سازی است. به هیمن جهت اگر کسی بخواهد جواب مطمئن تر و درست تری بگیرد، لازم است پیش از سوراخ کردن نی، ابتدا قمیش را بر سر آن بگذارد و بعد بر اساس طول جدید نی، به سوراخ کاری آن بپردازد. در این صورت، نسبت فاصله سوراخ ها، متناسب با طول نی تغییر می کنند و هنگام نوازندگی، شاهد صداهای دقیق تری خواهیم بود.
مطالب مرتبط:
یک لر اسپانیایی با چند ساز ابداعی